واژگان حقوقی املاک

در دوره واژگان حقوقی املاک چه چیزی گفته میشه؟

در این دوره درباره واژگان بسیاری که در حوزه خرید و فروش املاک و نگارش مبایعه نامه ها و قولنامه ها دارای اهمیت بسیار زیادی هست قراره که بیایم و صحبت کنیم. این دوره یکی از پر اهمیت ترین آموخته هایی هست که در این زمینه برای هر فردی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستش.

بخش اول:

عرصه و اعیان، ملک طلق، املاک اوقافی، انواع خیارات، خیار تدلیس، خیار شرط، خیار غبن، خیار مجلس، مبایعه نامه، بیع، بایع، مبیع، بیعانه، عقد لازم، ثمن

توضیحات مختصر 

• عرصه و عیان: طبق تعاریف قانونی به زمین و مکانی که ساختمان روی آن بنا شده است عرصه می‌گویند و اعیان بنا یا ساختمانی است که روی عرصه ساخته می‌شود. با توجه به جوازهای کسب شده از مراجع ذیصلاح عرصه و اعیان می‌توانند کاربری‌های مختلفی نظیر مسکونی، تجاری، اداری و موردهای دیگر داشته باشند.
• ملک طلق:  این سند حقوقی به مالک اجازه می‌دهد تا به طور آزادانه با ملک خود اقدام کند و در اختیار داشته‌ها و اموال خود تصرف نماید. با داشتن ملک طلق، مالک قادر است هرگونه عملیات حقوقی را انجام دهد، از جمله فروش، اجاره، وام‌دهی، انتقال مالکیت و سایر تصمیمات مالکیتی.
• املاک اوقافی: در واقع املاک اوقافی به املاکی گفته می‌شود که زمین آن توسط شخصی وقف شده است و اداره‌ی اوقاف در ازای اقساط ۹۹ ساله آن را به افراد دیگر اجاره داده و درآمد حاصله را صرف امور مربوطه می‌کند.
• انواع خیارات: خیار حقی است که به موجب آن طرفین قراداد یا یکی از آنها و یا شخص ثالث می‌توانند عقد لازم را فسخ کند.
• خیار تدلیس: تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف ‌معامله شود و معامله‌کننده بر اثر آن فریب، نسبت به انجام قراداد (عقد) ترغیب شده باشد. در این‌حالت کسی که فریب‌خورده بر مبنای خیار تدلیس اختیار فسخ دارد. اگر بایع‌ در مبیع تدلیس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و اگر مشتری در ثمن تدلیس نموده باشد، خیار برای بایع پدید می‌آید.
• خیار شرط : خیار شرط اختیاری است که در ضمن عقد برای هر یک از متعاملین و یا هردو و یا شخص ثالثی قرار داده می‌شود تا بتواند در مدت معینی اقدام به فسخ معامله نماید. خیار شرط در تمام عقود لازم به غیر از نکاح و وقف جاری می‌شود و بر اساس توافق و رضایت طرفین ایجاد می‌شود. در خیار شرط بایستی مدت خیار معلوم باشد در غیر اینصورت هم شرط خیار و هم بیع هر دو باطل‌ می‌شود.
• خیار غبن: غبن در لغت به‌ معنای فریب و زیان است و در اصطلاح به مفهوم عدم ایجاد تعادل میان ارزش کالا با ثمن مبادله‌ شده است که در عقود معوضه قرار دارد. با خیار غبن اگر هر یک از متعاملین، زیان و غبن فاحش در معامله داشته باشد، بعد از علم به غبن می‌تواند معامله را فسخ کند.
• خیار مجلس: بعد از انعقاد عقد بیع، مادامی که خریدار و فروشنده از یکدیگر جدا نشده‌اند، هر یک از طرفین می‌تواند عقد بیع را فسخ نمایند. خیار مجلس با جداشدن طرفین، بهم خورن مجلس و همچنین با اسقاط آن توسط طرفین عقد (طبق شرایط اسقاط خیار) پایان می‌یابد.
• مبایعه‌ نامه: مبایعه‌نامه سند رسمی و معتبری است که بین خریدار و فروشنده منعقد میشود. باتوجه به این سند، دو طرف معامله دربارۀ مسائلی مانند نحوۀ پرداخت ثمن معامله، زمان و مکان تحویل ملک، و غیره در معامله خود به توافق می‌رسند و مسئولیت هایی را در قبال هم یا به نوعی تعهداتی را میپذیرند.
• عقد بیع: عقد بیع به معنای خرید و فروش میان بایع( فروشنده) و مشتری می باشد که فروشنده در ازای دادن مالی، ثمن یا مالی دیگر از مشتری دریافت می کند که ارکان آن عبارتند از ایجاب و قبول، خریدار و فروشنده، مال فروخته شده ،ثمن می باشد.
• بایع: به شخصی می‌گویند که مالک قانونی مال مورد معامله است و عقد بیع را به عنوان فروشنده امضا می‌کند.
• مبیع:  به مال منقول یا غیر منقولی که متعلق به خریدار است و مالکیت آن در اثر امضای عقد بیع به خریدار منتقل می‌شود، مبیع می‌گویند.
• عقد لازم: عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ (انحلال ارادی) آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه.
• ثمن: بهایی که در عقد معوض خریدار به فروشنده پرداخت می کنند را ثمن معامله می گویند که نقطه مقابل آن مبیع یا همان مال فروخته شده است. به عبارت دیگر، ما به ازا، نرخ، مبلغ، قیمت کالای خریداری شده را ثمن معامله می گویند. مبلغ ثمن معامله مشخص نیست و در هر قرارداد با توجه به مال فروخته شده یا مبیع تفاوت دارد.

بخش دوم:

حکم یا داور مرضی الطرفین، انحصار وراثت، احراز هویت، اجازه معامله، احراز مالکیت، قیم، مالک، وکالت، احراز سلامت، محجور، فسخ، تفاسخ یا اقاله، انفساخ یا منفسخ، سند عادی، سند رسمی، سند دفترچه ای، سند تک برگ، سند شورایی، ملک ریشه دار، افراز، تفکیک، مشاع، مسئولیت تضامنی، تهاتر، قدرالسهم، سرقفلی حق کسب و پیشه، صلح عمری، هبه، قبض، تصرف عدوانی، خلع ید